نمره ی 20 چه زیباست، اگر بگذارند
برگه ها غرق تماشاست، اگر بگذارند
من از آن طرز نگاه بغلی فهمیدم
نمره هامان همه بالاست، اگر بگذارند!
مرجع ضمیر به مراقب های همیشه هوشیار بر می گردد.
مزخرفات
میوه هایی ناچیز از نهال کوچک وجودم
طبقه بندی موضوعی
-
آموزشی رسانه
(۲) -
سبک زندگی دانشجویی(طنز)
(۴) -
واژه نامه نوین دانشجویی
(۲) -
محرم و صفر
(۴)
نویسندگان
- سید محمد میرلوحی (43)
امتحان بی مراقب
۳۰
دی۹۲
رایحه ی دل انگیز امتحانات
۲۳
دی۹۲
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی امتحان...
فرا رسیدن فصل سرد امتحانات را به دانشجویان شب زنده دار تبریک عرض می کنیم!
اگر هر چه زور به فشارتان آوردید، نتوانستید پاسخ سؤالات استاد محترم را بدهید و احساس می کنید در حال سقوط آزاد(افتادن) هستید، می توانید یکی از این دو بیت فرد را در برگه بنویسید تا شاید دل ایشان به رحم بیاید و شما را قبول بفرماید!
« ثوابت باشد ای استاد خوبم / اگر نمره دهی تا من نیفتم »
« ثوابت باشد ای استاد با حال / اگر بیستی دهی بی قیل و بی قال »
در انتظار برف
۱۶
دی۹۲
ای برف ببار، آبمان کم شده است
در دوری تو شهر پر از غم شده است
از بس که نباریده ای ای دُرّ سپید
آب و علف و هوا پُر از سم شده است
واژه شناسی/آتش نشان
۷
دی۹۲
آتش‌نشان: افرادی که بی‌کار در طبقه‌ی بالای یک ساختمان نشسته‌اند و انتظار می‌کشند جایی آتش بگیرد تا از آن میلهی کلفتی که در فیلم‌ها هم مشاهده کرده‌اید پایین بیایند و با سر و صدای زیادی که راه می‌اندازند، محلّ آتش‌سوزی را به همان چند نفری که احیاناً تا آن لحظه متوجّه نشده‌اند، نشان بدهند تا همه به محل حادثه بیایند و ندیده از دنیا نروند! خودشان هم معمولاً دیر می‌رسند تا مردم بیش‌تری یک آتش‌سوزی واقعی را تماشا کنند و به یاد عذاب آخرت بیفتند و کم‌تر مرتکب گناه شوند. من تعجّب می‌کنم چرا این آتش‌نشان‌های عزیز از ابتدا در همان طبقه‌ی اوّل منتظر نمی‌مانند تا مجبور نشوند زحمتِ پایین آمدن از آن میلهی کذایی را بر خود تحمیل کنند؟!
چشمِ زیبابین
۲۹
آذر۹۲
چشم اگر زیبا ببیند، صحنه زیبا می شود...
چه قدر کربلا زیباست. و چه قدر عاشورا زیباست.
چرا زیبا نباشد؟! اصلاً مگر از این زیباتر هم می شود؟!
چرا زیبا نباشد سر دادن در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد فدا شدن در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد بهترین خون(مُهجة) را دادن در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد فدا کردن ذبحی عظیم در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد فدا کردن برادرهایی عزیزتر از جان در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد فدا کردن طفلی شش ماهه در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد ارباً اربا (تکه تکه) شدن یک جوان در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد یتیم شدن در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد بد و بیراه شنیدن در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد اسارت در راه خداوند؟
چرا زیبا نباشد ذلّت در نظر اهل دنیا که در پی آن عزّت آخرت است؟
چرا زیبا نباشد تحمّل غربت برای خداوند؟
همه ی این صحنه ها زیباست!
البته در چشمی که زیبابین باشد. یعنی چشم حضرت زینب سلام الله علیها.
- بیاییم حسینی و زینبی بنگریم تا همه چیز در نظرمان زیبا جلوه کند.
- زیبا دیدن، چشمِ زیبابین می خواهد و دیگر هیچ!
زیارتی با پای دل
۲۸
آذر۹۲
با پای دل به سوی حریمت روان شوم
یک یا حسین(ع) گویم و سویت دوان شوم
با باری از گنه به پناه تو آمدم
آقا اجازه ام بده تا میهمان شوم
صندوق صدقات تقلّبی
۲۱
آذر۹۲
یکی از اقوام تعریف می کرد:
یک بنده خدایی در مشهد، صندوقی شبیه صندوق صدقات تعبیه کرده بود و بر روی آن نوشته بود: صندوق کمک به ابوالفضل.
او را شناسایی کرده و دستگیر کردند! می دانید چرا؟
چون منظور وی از ابوالفضل، خودش بوده؛
نه حضرت ابوالفضل علیه السلام!
من هنوز ذهنم مشغول است که چگونه می خواهند او را محاکمه کنند؟ دروغ که نگفته! نام خودش هم ابوالفضل است.
بنده خدا فقیر بوده و برای خودش کمک جمع می کرده است. مردم هم با رضایت کامل به وی کمک می کردند.
بهتر از این است که از دیوار مردم بالا رود و دزدی کند که...!
ولی خودمونیم عجب فکر اقتصادی ای داشته طرف!
سبک زندگی دانشجویی 3
۱۶
آذر۹۲
روز دانشجو بر تمام عالمانِ عملی مبارک باد! عالم بی عمل هم که اصلاً به درد نمی خورد!
دانشجو باید نامه‌نگاری بلد نباشد! اگر بلد بود نامه بنویسد، آن وقت هی هوس می کند به مسئولان خدوم دانشگاه، نامه بنویسد و از وضعیت موجود شکایت کند و به انتقاد (اعم از سازنده و غیرسازنده) بپردازد. وظیفه‌ی دانشجو که نامه‌نگاری نیست. دانشجو باید سرش به کار خودش باشد و درسش را بخواند.
واژه نامه/میوه های دانشگاه
۱۶
آذر۹۲
میوه‌های دانشگاه: ابزاری برای سنجش میزان تقوای دانشجوها! هر کس نخورد، باتقواتر است. چیزهایی که کارکرد میوه‌های مصنوعی را دارند و هدف کاشت آن‌ها، صرفاً افزایش تقوای دانشجوها بوده است و هیچ ارزش دیگری ندارند. استفاده‌ی دانشجوها از این میوه‌ها از أکل میته هم حرام‌تر است و در مواردی، موجب دل‌درد گردیده است. نگریستن به آن‌ها شبهه‌ناک می‌باشد و احتیاط در ترک آن است!
یک بغل تاریخی!
۴
آذر۹۲
بسی خوشحال انگیزناکیم و در لباس های خود نمی گنجیم که بالأخره مذاکرات هسته ای حداقل یک نتیجه ی مثبت داشت.
می پرسید کدام نتیجه؟
ای بابا! مگر این عکس را ندیده اید؟!
اگر تنها نتیجه ی مذاکرات همین بود که این دو نوگل پژمرده به یکدیگر برسند، مذاکرات، موفقیت آمیز قلمداد میشد!
بالأخره ایران و آقای ظریف هم ثوابی کردند و سبب خیر شدند! اجرشان با خداوند!
ظاهراً چند وقتی دنبال بهانه بوده اند که هم دیگر را در آغوش بگیرند و گفته اند چه فرصتی بهتر از این؟! بگذار یک امتیازی به ایران بدهیم تا این فرصت دست بدهد و ما هم حالی بکنیم!
مکالمه ای فرضی بین خانم اشتون و جان کری(وزیر امور خارجه امریکا):
کری: عزیز دلم! مقصود تویی؛ ایران و هسته ای بهانه است! می دونی چند وقته انتظار چنین لحظه ای را می کشم؟!
اشتون: باز هم خوب شد تو هستی که یک بغل بدهی! این ایرانی ها که دست هم با من نمی دهند؛ چه رسد به بغل! دیگه داشتم افسردگی می گرفتم!
کری: اگه می دونستیم، زودتر یه امتیازی به این ایرانی ها می دادیم تا چنین فرصتی دست بدهد!
اشتون: خوب بسته دیگه بی جنبه! ول کن بقیه اش را بگذار برای پشت دوربین ها!