مزخرفات

میوه هایی ناچیز از نهال کوچک وجودم

مزخرفات

میوه هایی ناچیز از نهال کوچک وجودم

مزخرفات

سلام. این تصویر کودک درونم است!
مطالبی بس در گونه ی خود، نادر که باید با آب طلا نوشت؛ از بس که مزخرف اند!

نویسندگان

۴۳ مطلب توسط «سید محمد میرلوحی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

چند روز پیش، یکی از علما در یکی از مساجد، پس از تبیین ضرورت تبلیغ، فرمود: امیدوارم این آتش (سخنان من) گیرا بوده باشد و همه ی شما به تبلیغ دین بپردازید!

پیش خودم خطاب به حاجی گفتم: حاج آقا! فرمایش شما متین! آتش شما خیلی هم گیرا بود؛ اما چوب ما تر است و چوب تر هم که آتش نمی گیرد! جنس ما خرابات است!

ان شاء الله دوستانی که توانایی تبلیغ دین را دارند، دریغ نفرمایند.

  • سید محمد میرلوحی
  • ۰
  • ۰

یکی از آرایشگاه های زنانه شعارش این بود: زیباییتان را به ما بسپارید!

ایشان ظاهرا حواسش نیست که معنای دیگری هم از کلامش دریافت می شود. یعنی شما زیباییتان را به ما بدهید! خوب انسان وقتی چیزی را به کسی بدهد، آن را از دست داده است دیگر! مگه نه؟! تازه وقتی زیبایی را می دهی، باید پول هم بدهند؛ درحالی که کلی پول دریافت می کنند!


بعضی از آرایشگاه های زنانه هم می نویسند: ورود مرد ممنوع!

یعنی فقط نامردها می توانند وارد بشوند؟! یعنی اگر آقایی به بهانه ی این که نامرد است، وارد شد، اشکالی ندارد؟! اگر آقایی با چنین استدلالی وارد این آرایشگاه شد، چگونه می خواهند او را قانع کنند؟!

  • سید محمد میرلوحی
  • ۰
  • ۰

هدیه ی عروسی

پدرم پزشک است.                                                               

یک شب که می خواستیم به عروسی برویم، پدرم گفت بر روی پاکت پول چه بنویسم؟

گفتم بنویسید: مسکّنی هر چند ضعیف الدُّوز جهت تسکین دردهای کوچک شما!

  • سید محمد میرلوحی